پرسشنامه رایگان مقیاس عواطف مثبت و منفی (پس از القای هیجانی)
پرسشنامه مقیاس عواطف مثبت و منفی (پس از القای هیجانی)
هدف: نظامهاي بازيابي اطلاعات بايد به گونهاي طراحي شوند که مبتني بر ويژگيهاي جسمي و رواني جستجوگران بوده و رضايت، کاربرپسندي و تعامل بيشتري را براي کاربران و طراحان نظام به دنبال داشته باشند. از اين رو، پژوهش حاضر با هدف شناسايي هيجانهاي کاربران در مراحل مختلف بازيابي اطلاعات، بر مبناي مدل بازيابي اطلاعات در محيط وب و همچنين، شناخت هيجانهاي فرعي کاربران پس از اتمام جستجو، بر اساس مدل انتساب هيجانهاي وينر انجام شد.
روششناسي: از نظر روششناسي، پژوهش حاضر آزمايشي و از نظر نوع کاربردي است. جامعه آماري اين پژوهش را کليه دانشجويان تحصيلات تکميلي دانشگاه بين المللي امام رضا (ع) در مقطع کارشناسي ارشد رشتههاي علوم انساني، تشکيل ميدادند. نمونه آماري جامعه پژوهش، شامل 72 دانشجو بود که در 3 گروه مورد آزمون قرار گرفتند: 30 نفر گروه اصلي آزمون و دو گروه 21 نفره به عنوان گروههاي القاي هيجاني مثبت و منفي. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار G*Power و بر اساس روش نمونهگيري تصادفي طبقهاي، تعيين شد. گردآوري دادهها با استــفاده از: پرسشــنامه ويژگيهاي جمعيتشناختي و سابقه کار با اينترنت، پرسشنامهي سبکهاي اسنادي، پرسشنامهي پس از جستجو، پرسشنامه موفقيت / شکست در بازيابي اطلاعات، فايلهاي ثبت رخداد (تحليل گزارش داد و گرفت)، مقياس عواطف مثبت و منفي (PANAS)، پايگاه تصاوير عاطفي ژنو (GAPED) و تصاوير ضبط شده از چهره کاربران، صورت گرفت.
يافتههاي پژوهش: يافتههاي پژوهش نشان داد که: 1- انطباق دادههاي گردآوري شده بر اساس مدل بازيابي اطلاعات در وب چو، دتلور و ترنبال (2000) نشان داد که در مرحلهي جستجوي آغازين، هيجان ترس و در مرحله پيونديابي، هيجانهاي منفي در مجموع با 3/49% بيشترين ميزان فراواني را داشتند. همچنين در دو مرحلهي مرور و تمايز، هيجان شادي بيش از ساير هيجانها مشاهده شدند. 2- بين هيجانهاي مختلف کاربران در مراحل چهارگانهي بازيابي اطلاعات، رابطه معناداري مشاهده شد. 3- اسناد موفقيتها و شکستها به علتهاي دروني در بين هر سه گروه مورد آزمون، بيشترين سهم را به خود اختصاص داد که بر اساس نظريهي وينر، اين اسناد در موفقيت، هيجان فرعي غرور و در شکست، دو هيجان فرعي گناه و شرمساري را به دنبال داشت. همچنين، آزمودنيها، عامل تلاش را اصليترين علت موفقيت خود در بازيابي اطلاعات ميدانستند که اين انتساب، هيجان فرعـــي امـــيد را براي اين افراد در پي داشـــت. 4- بررسي هيجانهاي کاربران در جستجوهاي انجام شده نيز نشان داد که در جستجوي ساده، هيجان شادي بيشترين و هيجان تنفر، کمترين هيجان بروز داده شده توسط آزمودنيها و در جستجوي دشوار نيز هيجانهاي غم و عصبانيت به ترتيب بيشترين و هيجان تنفر، کمترين هيجاني بود که توسط آنان بــروز داده شد. در مجــموع هيجانهاي منفي (ترس، عصبانيت، غم و تنفر) در جستجوي دشوار بيشتر از جستجوي ساده بود و بين سطح دشواري وظايف جستجــو و نوع هيجانهاي کاربران رابطه معنا اري وجود داشت. 5- بين دو گروه آزمودني با القاي هيجاني مثبت و منفي، تفاوت معناداري بين عملکرد آنان در جستجوي ساده وجود نداشت، اما در جستجوي دشوار، اين تفاوت معنادار بود. 6- بررسي ميانگين رضايت کلي آزمودنيهاي دو گروه مثبت و منفي نشان داد که ميانگين رضايت گروه مثبت، هم در جستجوي ساده و هم در جستجوي دشوار نسبت به گروه منفي، اندکي بيشـــتر بود، اما اين تفاوت معنادار نبود. 7- آزمودنيهاي داراي سبک اسناد دروني، نسبت به آزمودنيهاي سبک اسناد بيروني، داراي رضايتمندي بيشتري بودند. همچنين، آزمودنيهايي که در بازيابي اطلاعات، موفقيت خود را به توانايي خويش نســـبت داده بودند، نسبت به افرادي که انتسابهاي ديگري داشتند، داراي ميزان رضايت بيشتري بودند. 8- آخرين يافته پژوهش نيز نشان داد که بين الگوي کلي انتساب هيجانهاي کاربران و الگوي انتساب هيجانهاي آنان در بازيابي اطلاعات، در جستجوي ســاده رابطهاي معناداري وجود ندارد، اما اين رابطه در جستجوي دشوار و مجموع دو جستجو، رابطه وجود دارد.
نتايج: نتايج نشان ميدهند که نظـامهاي بازيابي اطلاعات و يا واسطهاي اطلاعاتي (همانند کتابداران) بايد بتوانــند با کمرنگ کردن و يا از بينبردن ضعفهاي کاربران در بازيابي اطلاعات و فراهمنمودن تهميداتي همانند: راهنماها، اصطلاحنامهها، شيوهنامهها و دستورالعملهاي جستجو، زمينهي ارتـقاي توانمندهاي کاربران در بازيابي اطلاعات و در نتيجه افزايش رضايتمندي کاربران را فراهم نمايند تا آنان موفقيت خود را مديون تواناييهاي خويش که عاملي دروني و پايدار است، بدانند تا بدين وسيله خودکارآمدي و عزت نفس آنان افزايش يابد.